تکینه

آخرين مطالب

۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

این روزها و شب ها خیلی با خودم کلنجار میرم و مثل یه آخوند خودم رو به صبر دعوت میکنم!،،

مدام به خودم میگم نگران نباش این روزها تموم میشه.غافل از اینکه این روزها حاصل سال ها تلاش و زحمتم هست. 

خدایا بدجور دلتنگشونم بدجور. دلتنگ پدری که دیگه هرگز نخواهم دیدش و دلتنگ آدمی که هرگز ندیدمش و به امید دیدنش زنده ام.

شب های تابستونی که همراه این اهنگ من پایان نامه تایپ میکردم و اون قدم میزد توی حیاط. شب هایی که با این اهنگ زل میزدم به دود سیگارش که از پشت پنجره هوا میرفت. ریه هام رو با این اهنگ پر میکردم از بوی گل هایی که بابا توی حیاط آب میداد.

روزها که میگذره با گذشت یکسال و نیم وسعت غم نبودنش کمتر میشه ولی عمیق تر. همین غم عمیقه که ..

با عذر خواهی از احساسات ناب خوانندگان این متن

با تشکر 

خودم

۱ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰۲ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۵۸